قریه ای است به شش فرسخی مرو که گروهی از محدثان معروف به بازیون بدان منسوبند. (از تاج العروس) (معجم البلدان) (مرآت البلدان ج 1 ص 160) (مراصد الاطلاع). نام قریه ای به هفت فرسنگی مرو. (دمزن) ، کینه یا خون بازآوردن، کنایه از انتقام کشیدن یا گرفتن خون. ستدن خون. گرفتن. اخذ کردن. ستدن: بدو گفت: ار این کینه بازآوری سوی من سر بی نیاز آوری. فردوسی. بدادار دارنده سوگند خورد که هرگز تنم بی سلیح نبرد نباشد، نه رخ را بشویم ز خاک سزد گر بباشم بدین سوکناک که تا کینۀ شاه [سیاوش بازآورم سر دشمنان زیر گاز آورم. فردوسی. او را بنواخت و دلگرم کرد و گفتا خون پدرت بیاری ایزدتعالی بازآرم. (تاریخ سیستان). و حصارها گرفت و ستد و حربها کرد و خون پدر بازآورد و تاختنها کرد. (تایخ سیستان). و رجوع به باز آوریدن شود
قریه ای است به شش فرسخی مرو که گروهی از محدثان معروف به بازیون بدان منسوبند. (از تاج العروس) (معجم البلدان) (مرآت البلدان ج 1 ص 160) (مراصد الاطلاع). نام قریه ای به هفت فرسنگی مرو. (دِمزن) ، کینه یا خون بازآوردن، کنایه از انتقام کشیدن یا گرفتن خون. ستدن خون. گرفتن. اخذ کردن. ستدن: بدو گفت: ار این کینه بازآوری سوی من سر بی نیاز آوری. فردوسی. بدادار دارنده سوگند خورد که هرگز تنم بی سلیح نبرد نباشد، نه رخ را بشویم ز خاک سزد گر بباشم بدین سوکناک که تا کینۀ شاه [سیاوش بازآورم سر دشمنان زیر گاز آورم. فردوسی. او را بنواخت و دلگرم کرد و گفتا خون پدرت بیاری ایزدتعالی بازآرم. (تاریخ سیستان). و حصارها گرفت و ستد و حربها کرد و خون پدر بازآورد و تاختنها کرد. (تایخ سیستان). و رجوع به باز آوریدن شود
دهی است از دهستان اواوغلی بخش حومه شهرستان خوی، که در 11 هزارگزی شمال خاوری خوی و 4 هزارگزی باختر شوسۀ خوی به جلفا در جلگه واقع است. ناحیه ای است دارای آب و هوای معتدل و 560 تن سکنه و آب آن از رود خانه قودوخ بوغان تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و پنبه و کرچک و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راهش ارابه رو است. از راه تازه کند باین ده میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) ، کنایه از مردم صاحب همت و صاحب سخاوت. (آنندراج) (برهان) (فرهنگ شعوری) (هفت قلزم)
دهی است از دهستان اواوغلی بخش حومه شهرستان خوی، که در 11 هزارگزی شمال خاوری خوی و 4 هزارگزی باختر شوسۀ خوی به جلفا در جلگه واقع است. ناحیه ای است دارای آب و هوای معتدل و 560 تن سکنه و آب آن از رود خانه قودوخ بوغان تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و پنبه و کرچک و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راهش ارابه رو است. از راه تازه کند باین ده میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) ، کنایه از مردم صاحب همت و صاحب سخاوت. (آنندراج) (برهان) (فرهنگ شعوری) (هفت قلزم)
کسی که چیزی را پرسش کند پرسش کننده، کارمند دادگستری یا شهربانی که برای کشف جرایم و بزه ها از متهم پرسشهایی کند مستنطق. یا روز بازپرس. روز پرسش روز قیامت
کسی که چیزی را پرسش کند پرسش کننده، کارمند دادگستری یا شهربانی که برای کشف جرایم و بزه ها از متهم پرسشهایی کند مستنطق. یا روز بازپرس. روز پرسش روز قیامت